تهوع
جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۴۶ ق.ظ
حال خوبى ندارم واقعا...
دارم به این نتیجه میرسم که مهم نیست کجا باشم، نباید بیش از حد اونجا بمونم. شاید اصن اگر یه لک لک بودم زندگى برام خیلى آسون تر بود.
بعضى وقتا دلم مى خواد اینقد تند تند راه برم که بعدش یهو یه جایى سر و کلم پیدا بشه که هیچکس منو نشناسه... هیچکس نفهمه چى میگم.
حالم از اون حالاست که صب که بیدار میشى حس میکنى اتفاقاى دیروز اینقدر موندن رو دلت که زردابشونو پس دادن به معدت و تو همش میخواى بالا بیارى.
دلم میخواد بالا بیارم. همه چیو، همه کسو، همه منو..
میشه آدم بعضى وقتا حداقل واسه چند دقیقه ى کوتاه بیفته و بمیره؟
۹۵/۰۱/۲۷